چرا خواندن رمان برای ما ایرانیها یک ضرورت است؟!
چرا خواندن رمان برای ما ایرانیها یک ضرورت است؟!
در جمع های مختلف دانشجویی و محافل گفتگوی دانشگاهی و بعضا غیر دانشگاهی بر ضرورت خواندن رمان تاکید فراوان دارم. حتی به دوستان علوم اجتماعی و انسانی توصیه می کنم روزی ۳۰ الی ۱۰۰ صفحه رمان بخوانند. دانشجویانم با نیش های تا بناگوش باز شده پاسخم را می دهند. گاه گاهی یکی می پرسد که: استاد خودتون اینقدر رمان می خونید؟!! اغلب می خوانم! . همکارانم اگر مطلع شوند که باز خرید کتابی و رمانی انجام داده ام، با خنده و کنایه می گویند: بابا بنشین یک مقاله علمی پژوهشی بنویس تا اگر بدرد آخرتت نخورد بدرد دنیایت که بخورد! اگر پول زیادی هم داری برو وامی بگیر و یک خانه بخر تا از مستاجری خلاص شوی!!! من هم کماکان لبخند می زنم و بر تمام روزهای که بدون رمان بر من گذشته تاسف می خورم. وقتی رمانی بدست می گیرم بعنوان جیره روزانه تا ۴۰ الی ۵۰ صفحه می خوانم. و وقتی شنگولم و رمان هم می کشاند مرا، تا ۱۵۰ الی ۲۰۰ صفحه هم اتفاق خوانش بروز می کند. البته به اتوبیوگرافی هم علاقه ویژه ای دارم. الان دو کار را باهم می خوانم. یکی جلد دوم شازده حمام اتوبیوگرافی دکتر پاپلی یزدی است. دومی کتاب زنده ام که روایت کنم از گابریل گارسیا مارکز است. سرعت خواندنم بالاست. دوستان دلیل تاکید بر رمان خوانی را می پرسند. می دانند که بطور کلی خوبست و کتاب یار مهربان است و ...